روزنوشت
به صرف شکانه
دوران نوجوانیم سپری شد با تمام مطلقگوییهای مادرم، پدرم، معلم دینی و خانم جلسهای. آخ خانم جلسهای! به قدری با آب و تاب قصههای دوزخ
دوران نوجوانیم سپری شد با تمام مطلقگوییهای مادرم، پدرم، معلم دینی و خانم جلسهای. آخ خانم جلسهای! به قدری با آب و تاب قصههای دوزخ
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد در ساختار آموزش خانگی و فراخانگی ما این مصرع همچون پتکی بود که محض ابزار تربیتی بر
کوتاه و تپل بود. و برجستههایش خیلی برجسته. در واقع آن حجم پستانها خبر از یک “خیلی مادر” میداد، و لباسها تبار بلوچ و زابل