همتی شد و توفیقی تا فارغ از تمام دغدغهها کتاب شناختنامهی اردشیر محصص از اسماعیل خوئی را به مطالعه و اتمام رسانم و کتاب شد آغاز من… .
حالا اما با همتی دیگر، برشهایی از باقیمانده را به اشتراک میگذارم.
✅️خوئی: نخستین و شاید بزرگترین درسی که هنرمندانی چون اردشیر محصص به ما میدهند این است که خود را زیادی جدی نگیریم.
✅️محصص: یک چیزی بود در من، نیرویی بود که مرا به طرف این کار (هنر: طراحی، کاریکاتور، …) میکشید. خیلی قویتر از من بود، و به خوبی میتوانست به جای من تصمیم بگیرد و هرچه میخواهد انجام دهد.
✅️محصص: هر محتوایی تا به شکلی بیعیب عرضه نشود، نمیتواند موثر باشد.
✅️خوئی: من بومیبودن در هنر را یگانه راه به سوی جهانیشدن میدانم.
✅️محصص: با هنر هرگز نمیتوان چیزی را تغییر داد. فقط میشود گفت: هنرمند، در هر دوره از تاریخ، سندهایی به دست میدهد تا آیندگان بتوانند زمانهی او را بشناسند.
✅️محصص: اینگونه کارها(هنر: طراحی، …) تا به صورت حرفه در نیاید، به جایی نخواهد رسید.
✅️خوئی: بر بنیاد سنت است که زنجیری که تاریخ هنر است پایدار میماند. و بر بنیاد نوآوری است که حلقههای تازهای، پیوسته، به این زنجیر افزوده میشوند. اگر سنت در کار نمیبود، تاریخ هنر زنجیر نمیشد؛ یعنی حلقههای آن به یکدیگر نمیپیوستند. و اگر نوآوری در کار نمیبود، تاریخ هنر پیش نمیرفت؛ یعنی حلقههای تازهای بدان افزوده نمیشدند. بدینسان، هر هنرمند اصیل، چون حلقهای از زنجیری که همان تاریخ هنر است، لزما پیوندهائی سنتی با هنرمندان پیش از خود و پس از خود خواهد داشت.
بریدن هرگونه پیوند با سنت، در این معنا، تنها به بیریشهشدن میانجامد. و هنرمندان بیریشه، همیشه بر باد میروند. در این معناست که زنجیری که تاریخ هنر است، هرگز، حلقههای بیپیوند را در خود نمیپذیرد. تنها در خاک سنت است که میتوان تخم نوآوری را پاشید.
✅️خوئی: تی. اس. الیوت میگوید: در شعر من، گذشته از خودم، همهی شاعران سهمی دارند.
نهتنها در شعر، بلکه در هنر به طور کلی، و نهتنها در هنر، بلکه در همهی حوزههای فعالیت آفرینندهی انسان، هیچ اثری تنها آفریدهی هوش و بینش یک انسان، یک فرد نیست. همهی انسانها در آن سهمی دارند. همهی تاریخ در آن بازتابی دارد.
محصص در پایان مصاحبهاش با خوئی، دربارهی هنرش میگوید: من تنها یک گزارشگرم.
مستانه شهابی
https://t.me/mastanehshahabi
آخرین نظرات: