چگونه تحقیق کنیم تا از یک مقاله‌ی ساده به یک رساله برسیم

چند سال پیش که خیلی گرمِ جمع‌آوری اطلاعات و گزارشات مربوط به پایان‌نامه‌ام بودم؛ استاد دیگری، از ما یک پروژه‌ی تیمی و در عین حال دهان‌پر‌کن و مشکل خواست.

پروژه به این صورت بود که هر دانشجویی باید یکی از دوره‌های تاریخی از زمان اتابکان تا پهلوی دوم را انتخاب می‌کرد و در جهت بازشناسی ویژگیهای معماری آن دوره، منابع مربوطه را می‌کاوید.

دوره‌ای که به من محول شد، دوره‌ی آل مظفر بود. یعنی اوج ساخت بناها و مدرسه‌سازیها. بنابراین منابع برای این دوره بسیار بود. بخصوص مقالاتی که کار آدم را برای غور در متون تاریخی، سهل و روا می‌کرد. اولش فکر می‌کردم می‌توانم با پیگیری مقالات و منابع، این مقاله را به‌سرعت جمع‌بندی کرده و تحویل دهم.

از آنجایی که سنگ بزرگ نشانه‌ی نزدن است، باید آن‌قدر حواس‌جمع می‌بودم که برچسب کتاب‌شدن آن‌هم در ابتدای کار، یعنی کل پروژه روی هواست و من اشتباها خیلی جدی‌ گرفتم. اما همین جدی‌گرفتن برای من کلاس درسی بود که تصمیم گرفتم در حد بضاعت، آن را شرح دهم.

 شیرجه‌زدن

در سیر پیگیری مقالات، متوجه شدم با اینکه اسامی نویسندگان بانامی روی صفحه‌ی اول هرکدام از این مقاله‌ها می‌درخشد، اما صحت و سقم مطالب خیلی لنگ می‌زند.

تاریخ جدید یزد را دست گرفتم تا کار را از ریشه پی بگیرم، و بی‌مقدمه و موخره فقط خواندمش. کلمات عربی و فارسیِ ادغامی، خیلی دردسرساز و سرعت‌گیر بود، بنابراین مجبور شدم یک جاهایی خودم را با سواد نداشته‌ام نسبت به زبان آن دوران، هم‌ساز کنم و هم‌سوز.

شنا در متون

در ابتدای کار، تمام واژه‌های عربی پرکاربرد، بخصوص تاریخ، ماه و روز و سال را در برگه‌ای نوشتم و کنار دستم قرار دادم. برای بار دوم خوانش، سعی کردم تمام اسامی آدمهای آن دوره را حتی با القاب و کنیه و دنباله هم فهرست کنم.

بعضی جاها مجبور می‌شدم با عقب‌گرد چندین صفحه‌ای، دوباره قصه‌ها را مرور کنم. 

تا اینکه بالاخره از این کتاب ساده‌ی پردست‌انداز، مشخص شد که کلیه‌ی ارجاعات مقالات مهم علمی، اشتباه است و حتی در تشخیص تاریخ فلان بنایی، همه‌ی اساتید و اعضای هیئت علمی اشتباه کرده‌اند.

سوتی بزرگ علمی برای خود استادمان هم گران آمد، چون نام خودش در راس یکی از این مقالات بود.

نتیجه‌گیری

اگرچه آن مقاله برای من نان نشد اما برای یکی از دانشجویان ارشد، آورده‌های بسیاری داشت.

اول اینکه آن ایده‌ها و تحقیقات، تبدیل به رساله‌ی یکی از هم‌دوره‌ایهای ارشد شد. و در واقع افتخار جابجاکردن تاریخ یزد به مدت دویست‌سال را هم ارمغانش داد.

اما امر مهم در این تحقیق، یک دانش را برایم مسجل و ملموس کرد. اینکه صرف تعداد منابع در فهرست ارجاعات، دلیل متقن و محکمی بر قرصی و استحکام و البته کاربردی‌بودن تحقیقات نیست؛ بلکه اگر یک منبع خوب، خیلی دقیق و آزموده بررسی شود، چه بسا که نتایج سترگی در پی داشته باشد.

یکی از اساتید مطالعات که به‌تازگی دکترایش را گرفته بود، همیشه تاکید داشت باید متون را مروری خواند. چون معتقد بود هرچه تعداد منابع بیش باشد، اعتبار علمی مقاله‌ بالاتر و والاتر است.

در حالی که این موهوم است. در واقع نمی‌توان شیوه‌های تندخوانی را هرجایی اعمال کرد. بخصوص متون تاریخی که به‌شدت سخت‌خوان و فرار است.

بنابراین بهترین راهکار ممکنه این است که فقط با مطالعه‌ی تعداد محدودی از منابع تاریخی، از خیر مقالات سطحی و ساده عبور کرد و به پروژه‌های عظیمی‌تری متوجه شد.

در واقع، در روند تحقیق، حرکت استاندارد و بجا این است که یکی دو چند از متون تاریخی را در کنار باقی منابع حاضر، خیلی دقیق و منسجم مطالعه کنید.

مستانه شهابی

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط